صابر خراسانی

کعبه تنها نه زادگاه علیست

10942
527
کعبه تنها نه زادگاه علیست
در نجف نیست خاک او کعبه است

سجده آورده‌ایم سمتش چون
اولین سینه چاک او کعبه است

ملک و الموت پیش مرگش بود
او که شاگرد و ذوالفقار علیست

خلقت اهل بیت کار خداست
مابقی هرچه هست کار علیست

گاه شد مظهر خدا و گاه شد مظهر علی
من علی را در خدا دیدم خدا را در علی

روز اول از خودش یک نور واحد خلق کرد
نیم آن شد مصطفی و نیمه‌ی دیگر علی

این سر قرآن علی و آن سر قرآن علی
حق کتابی را فرستاده است سرا تا سر علی

می‌نویسم از ازل ظاهر علی باطن علی
می‌نوسیم تا ابد اول علی آخر علی

ظاهرش این بود در معراج الله و رسول
بود اما باطنا الله پیغمبر، علی

او خودش جای خودش نامش چنان مشکل گشاست
که شفاعت می‌کند فردای محشر هر علی

یا ابا آدم ابا شبر ابا زینب علی
همسر زهرا علی داماد پیغمبرعلی

شهریار و شهسوار و بنده‌ی پرودگار
حضرت دل دل سوار و خواجه‌ی قنبرعلی

انبیا دست توسل بر عبایش داشتند
انبیا هر چند بالایند بالاتر علی

گر زبان زد هست گرمای بیابان نجف
می‌دمد خورشید از چاک گریبان نجف

سفره‌ی مولاست گر پهن است هر جا سفره‌ای
عرش هم باشیم مگر هستیم مهمان نجف

نیست مدیون کسی الا علی و فاطمه
هر کسی که رفت زیر دین ایوان نجف

به قنوت ما نمی‌آید عقیق هیچ جا
می‌خرم انگشتر از ملک سلیمان نجف

ما سر و جانیم بدهکار بتول و حیدریم
سر به قربان مدینه، جان به قرآن نجف

علی سر نهان و آشکار است
خدایی ناز شصت کردگار است

علی خود معنی صوم و صلاة است
و ذکرش باقیات الصالحات است

علی تطهیر و تکبیر و قیام است
علی هم رکعتین و هم سلام است

علی دست خدا در آستین است
علی تنها صراط راستین است

علی عیسی و موسی و شعیب است
علی گنجینه‌ی اسرار غیب است

علی انجیل و تورات و زبور است
علی سرمنشاء تکثیر نور است

علی نهر شراب سلسبیل است
علی بر خدمت عالم دلیل است

علی استاد جبریل امین است
که مولایم امیرالمونین است

بیهوده نیست هم‌سفر آماده می‌کنند
اسپند را به پشت در آماده می‌کنند

این فاطمه قرار شد ام البنین شود
بر دامنش اگر پسر آماده می‌کنند

قربان شدن فقط و فقط کار عاشق است
تا چشم شور هست سر آماده می‌کنند

دیگر برای دلهره جا نمانده است
در بیشه زار شیر نر آماده می‌کنند

درآسمان فاطمه چون روز روشن است
وقتی برای شب قمر آماده می‌کنند

آینه علیست مبارک کند خدا
حقاً عجب یلی است مبارک کند

دریا دل قبیله‌ی دریایی آمده
تنها برای منصب سقایی آمده

صد مرده زنده می‌شود اما به امر او
فرمانروای ملک مسیحایی آمده
اصلا بعید نیست قیامت به پا کند

وقتی که با چنین قد و بالایی امده
زهرا از آسمان کبودت نگاه کن

دور و بر علی چه پسرهایی آمده
عباس به مقام خودت افتخار کن

زینب برای گفتن لالایی آمده
تو آمدی وماه شب مادرت شدی

شاگرد اول ادب مادرت شدی
بال و پری زدی که بامت ردیف شد

دانه بهانه سفره دامت ردیف شد
ما از خجالت کرمت در نیامدیم

پشت در آمدیم کرامت ردیف شد
تاثیر لقمه‌ی پدر و شیر مادر است

هرجا که کار غلامت ردیف شد
دست تو شانه شانه‌ات عرش رقیه است

معراح رفتنت ز قیامت ردیف شد
ای چاره ساز بین همه چاره ساطها

با تو پناه چهار امامت ردیف شد
استاد درس رزم بنی هاشم آمده

ساغر به دست بزم بنی هاشم آمده
علقمه موت شد عکس قمرش ریخت بهم

دستش افتاد زمین بال و پرش ریخت بهم
تا که از گیسوی او لخته‌ی خون ریخت به مشک

گیسوی دخترک منتظرش ریخت بهم
خوشا آن پسر می‌کند با ابالفضل

ابالفضل آری شگفتا ابالفضل
ندارد به تن دستی و دستگیر است

چه ها می‌کند دست تنها
کجا خوبتر از حرم تا حرم هست؟

که آنجا حسین است و آنجا ابالفضل
پدر بی تو تنهام این را که گفتم

به اهی به من گفت: اه ابالفضل
نترس از جهان پر از شمر

داری امام زمانی سراپا ابالفضل
مبادا که تنها بماند حسینم

حسینم غریب است امضا ابالفضل
قلم بر صفحه و سرگردان عشق است

و دفتر سفره‌دار خان عشق است
یتیم شهر مکه شد پیمبر

همان که صاحب قرآن عشق است
اگر گفتند ابتر کور بودند

که زهرا (س) گوهر تاران عشق است
پسر عمه‌ش اب الایتام آن که

خودش بابای فرزندان عشق است
کریم و مهربان و دست و دلباز

حسن بانی هر احسان عشق سات
و آن نامی که سر خط جنون است

عجیب است اینکه بیمارست سجاد


دوای درد بی درمان عشق است
امام باقر آن علامه‌ی دهر

دبیر دانش آموزان عشق است
کسی که از دست صادق آب خورده است

مریپ مرد باایمان عشق است
کلید باب حاجات است کاظم

به ابی انت و امی یا علی ابن موسی الرضا
امدم بگم که گدا نمخی ؟

یا که اصلا غلام سیاه نمیخی
یک بارم تو با زبون ما بگو

نوکرم راستی کربلا نمخی
دورم از کربلا بابام می‌گه نکنه از امام رضا کربلا نمیخ

من مریض خود خودتم
نسخه بنویس بگو شفا نمخی؟

روضه خون بی دست و پا نمخی؟
مخی از بوی سیب برات بخنم؟

بره شیب الخضیب برات بخنم
نکنه ما رو امتخاب نکنی

یا که مارو نوکر حساب نکنی
به همه پز دادم که همسادتم

رئوف و مهربان آقاست، مردم
علی موسی الرضا سلطان عشق است

جوانیم فدای نوجوانش
جواد است و بلاگردان عشق است

دل ایرانیان شد هادی آباد
بمیرم خانه‌اش ویران عشق است

ز حلمش شیعه جانی تازه دارد
امام عسکری جانان عشق است

می‌آید آخرین فرزند زهرا
مزرعه‌ی عاشقان به بار می‌آید

گریه‌ی ما یک زمان به کار می‌آید
پای پیاده کنار جاده نشستم

منتظرم دارد آن سوار می‌آید؟
حرف بزرگان ما دو تاشدنی نیست

او که بگویذ سر قرار می‌آید
اهل کرم بر فقیر سخت نگیرند

با دلت کنار می‌آیند

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش