
(خورشیدِ من، آمدی شبانه) ۲ قَدری بَغَلَم کن عاشقانه نَشناختمت در اوّلِ کار نِفرینِ خدا به این زمانه (کی زیرِ گلوت را عزیزم) ۲ اینطور بُریده ناشیانه تَقصیرِ حرارتِ تَنور است این سوختگیِ زیرِ چانه امروز شَبیهِ موی تو سوخت آن موی بلندِ دخترانه اوضاع مناسبی ندارم چه خوب که آمدی شبانه من که همه عُمر رفته بودم تنها به مَجالسِ زنانه رفتم وسطِ شرابخواران کَتبَسته به زورِ تازیانه بَرخورده به من، چرا نبوده بَرخوردِ کسی مُؤدَّبانه؟! من دخترِ شاهِ عالَمِینم دادند ولی به من اِعانه در راه، شُتُر تکان نمیخورد خوردم کُتَکی به این بهانه هربار طناب را کشیدند خوردیم زمین، دانهدانه (من سیر غذا نخوردم امّا خوردم دلِ سیر، تازیانه) ۲ افتاد سَرت ز روی شاخه افتاد سَرم به روی شانه هر سنگ که بَر سَرِ تو میخورد میکرد به سَمتِ ما کَمانه از خاطرِ من نمیرَوَد، نه آن ضربهی چوبِ وَحشیانه