مَیا کوفه علیاکبر جوان است علیِ اصغرت شیرینزبان است ****** زخمهای او زیاد و اشکهای ما کم است باز از ما میپذیرد این بضاعت را حسین ****** دَر به رویم باز کن من مرد گلچین نیستم مینشینم گوشهای گل را تماشا میکنم ****** نگاهم محو چشمای سیاته به جای شیر خون کنج لباته تو از چرخوندن نیزه نترسی به هر سمتی بره مادر باهاته ****** ز گل نازکترم لالا لالایی بریده حنجرم لالا لالایی چه جوری دل ز من کندی و رفتی نگفتی مادرم لالا لالایی