عجز اگر آید به دیدارم جوابش می‌کنم

عجز اگر آید به دیدارم جوابش می‌کنم

[ امیر کرمانشاهی ]
عجز اگر آید به دیدارم جوابش می‌کنم
کاخ اگر کوه احد باشد خرابش می‌کنم

پرده‌های قصر افتاد از تنین ناله‌ام
کفر اگر در پرده باشد بی‌نقابش می‌کنم

مدح باب علم طاها گرچه اینجا باب نیست
در میان شامیان امروز بابش می‌کنم

یک رساله از کراماتم اگر در دست نیست 
می‌نویسم بعدها صدها کتابش می‌کنن

دارم از بابابزرگ خویش ارث روشنی
در شعاعم ذره باشد آفتابش می‌کنم

از خدایم اذن دارم زیر سقف گنبدم
هردعایی باشد مستجابش می‌کنم

گر دخترکی پیش پدر ناز کند
گره‌ی کرب‌وبلای همه را باز کند

از خدایم اذن دارم زیر سقف گنبدم
هردعایی را بخواهم مستجابش می‌کنم

(آنکه حتی یک النگو در ضریح انداخته
با خدا در روز محشر بی‌حسابش می‌کنم)۲

سفره‌دار روضه‌ی بابا منم
با دست خویش گندمی گر نذر گردد آسیابش می‌کنم

زنده باشم بعد از این ای عمه‌جان گهواره‌‌ای
عاقبت می‌سازم و نذر ربابش می‌کنم

آستین پاره‌ای دارم خدا را شاکرم
بر سرم در پیش نامحرم حجابش می‌کنم

نظرات