راضی شدی از نوکر یا نه

راضی شدی از نوکر یا نه

[ ابوذر بیوکافی ]
راضی شدی از نوکر یا نه
عشقت رو میدم به دنیا نه
اشکی که می‌باره از چشمامو میدم به دریا نه

من که گریه می‌کنم مادرت نگاهم می‌ندازه
تو بهشت کنار تو خونه‌ای برام می‌سازه

زندگیم امام حسین   
گریه‌هام حسین شیرینه
بمیرم به پای تو عشق اینه

جون ناقابلی دارم 
به تو بیشتر از این بدهکارم
حسین جانم حسین جانم 
حسین جانم حسین جانم
****
یه عالمه گریه به روضه بدهکارم
تا خوب نشه زخمام دست برنمی‌دارم
بذار حالا حالا نوکر شما باشم
لحظه‌ی مرگم تو خاک کربلا باشم

بَده که پیش تو موی سرم سفید نشه
بَده که نوکرت بمیره و شهید نشه

من اصلا اومدم برات شهید بشم
تو قلب مادرت عزیز بشم
طردم نکنی سردم نکنی

عزیزم حسین، عزیزم عزیزم عزیزم حسین

غریب گیر آوردنت با هرچی بود می‌زدنت
جلو چشای خواهرت با نیزه‌ها می‌زدنت
غریب گیر آوردنت، غریب گیر آوردنت

جنگ بالا گرفت 
نیزه جا گرفت روی تن حسینِ من
تو مردهای مست 
میشد دست به دست پیروهن حسینِ من

قرآنِ فاطمه شد زیر و رو 
و سیعلمو الّذین ظلموا

خدا می‌بینه بترسید که آه مظلوم می‌گیره
زهرا می‌بینه بترسید که آه مهموم می‌گیره

کمتر اذیتش کنید دیگه راحتش کنید
نزدیک سه ساعته توی گوداله

به سمت گودال از خیمه دویدم من 
شمر جلوتر بود دیر رسیدم من

سرِ تو دعوا بود ناله کشیدم من 
سر تو رو بردن دیر رسیدم من

یه گوشه‌ی گودال مادرو دیدم من 
که رفته بود از حال دیر رسید من

جانِ من جانِ من ای حسین...

نظرات