خودمو تو دردِسر انداختم پشتِ هم هی باختم منو عذابم میده این دنیایی که با دستام ساختم از اینجا برم رو حرفم نمیمونم و آقایی کن همین الان تا هستم بگیر جونمو خاکِ زیرِ پات نشم تَهِش چه فایده من اگه فدات نشم برای من بده زندگیم همین غمه یه حرم که دیگه حقّمه حسین جان... تو همونی که براش میمیرم به غمش درگیرم تو دلم رو بردی عاشق کردی من چیه تقصیرم عاقبت خوشه وقتی باشه بخیر تو حیفه که عمر من بشه خرجِ هرکی به غیر تو مثل زُهیر تو من مگه به جز خودت چی از خدا میخوام کافیه یک بار دیگه بشه حرم بیام با یک گریهی مَلیح جون بدم دَمِ ضریح حسین جان...