هر شب باید، مجنونت شم لیلا کیه، لیلا تویی، قربونت شم بیسر و بی، سامونت شم کاشکی یه شب، کرببلا مهمونت شم با روضههاش، قلبم گرفت قاب چشمامو بارون نمنم گرفت گفتم حسین گریم گرفت اینقدر مَرده که دست نامردم گرفت خورده به هم، نظم تنت خسته بودن اما هنوز میزدنت غرقه به خونه دهنت با اسباشون رد میشدن از رو تنت غارت کردند، پیراهنو هر چی که بود از خیمهها دزدیدنو به گریهها خندیدنو رفتی حسین با رفتنت کشتی منو یومٌ عَلیٰ صَدرٍ نَبی الان به خاک افتادی و تشنه لبی زینب گرفتار یه عده اَجنبی غمی بزرگ در دلم مرا عذاب میدهد تو را صدا که میزنم، سنان جواب میدهد