طبیب من حبیب من میشه یه نیمنگاه کنی به این دل غریب من میگم که وای به حال من میبینی که چهجوری از گناه شکسته بالِ من کسی منو نگاه نمیکنه ولی تویی که میخری دلِ شکسته رو اگه که آدما منو رها کنن تو ول نمیکنی گدای خسته رو حسین من حسین من... اسیر تو فقیر تو منم اسیر لطف بینظیر تو رضای من رضای تو یه روز میمیرم عاقبت برای تو منم که جون گرفتم از محبتت که از نگاه لطف تو نمیگذرم از اون روزی که اومدم زیارتت دلم برا همیشه مونده تو حرم حسین من حسین من...