بيا كه بي پناه شدم يابن فاطمه

بيا كه بي پناه شدم يابن فاطمه

[ مهدی رسولی ]
بیا که بی‌پناه شدم یابن فاطمه 
محتاج یک نگاه شدم یابن فاطمه 

با دست خویش آبروی خویش برده‌ام 
بیچاره‌ی گناه شدم یابن فاطمه 

تا خواستم زمین بخورم با دعای تو 
هر بار رو به راه شدم یابن فاطمه 

شام غریبان شده اما نیامدی 
خیره به یک نگاه شدم یابن فاطمه 

ای کاش همچنان شهدا وقت رفتنم 
بینم چو قرص ماه شدم یابن فاطمه 

اما زمان زمان گریه به غم‌های مادرت 
در زمره‌ی سپاه شدم یابن فاطمه 

قدری غم غریبی مولاست در دلم 
سر در میان چاه شدم یابن فاطمه 

با که بگویم از غم مظلومی علی 
دلخون شبیه آه شدم یابن فاطمه 

مادر میان کوچه صدا زد حسن بیا 
محتاج تکیه‌گاه شدم یابن فاطمه 

با گریه حسین عزیز تو می‌شوم 
با آنکه رو سیاه شدم یابن فاطمه 

هنگام روضه چشم مرا گریه باز کرد 
راهی قتلگاه شدم یابن فاطمه 

امسال حاجت دل مارا روا کنید 
ما را مسافر حرم کربلا کنید 

****** 
 قاسم نعمتی 

******

نظرات