بریز آب روان اسما دلم بی تابه بی تابه

بریز آب روان اسما دلم بی تابه بی تابه

[ سید مجید بنی فاطمه ]
بریز آب روان اسما 
دلم بی‌تابه بی‌تابه 

بریز آب روان اسما 
روونه خون و خونابه 

بریز آب روان اسما 
چرا زخماشو حاشا کرد 

بریز آهسته آهسته 
یه زخمِ تازه سر وا کرد 

چه زخمایی.. چه زهرایی.. 
علی چی داره میبینه 

چه پهلویی.. چه بازویی.. 
هنوز خون میره از سینه 

نگفتش از.. کبودی‌ها.. 
تمومِ غصم از اینه 

*********

نظرات