
با رخصت از حضرت زهرا، مثلِ قدیم ندیما علم و كتل بیارید، ماه عزا محرمه با دست سیدا تو هیئت، پیرهن سیاه بپوشید شال عزا بیارید، كه سینه ها پر از غمه دوباره روضه ی غمه یه ارباب بی كفنه مادرش نوحه می خونه خواهرش سینه می زنه سینه بزن عزای شاه بی كفنه سینه بزن كه مادرش سینه میزنه دوباره اسم یا اباالفضل، میاد تو هیئتامون زینت نذریامون، تو چشمها اشك نم نمه تو دسته ها بازم می بینم، یه بچه پیش بابا تنش لباس سقا، تو دستشم یه پرچمه ناله ی فاطمه بازم سینه هامونو می سوزونه من اگه سینه می زنم رخصت از مادرمونه