باب الحوائج

باب الحوائج

[ سید مهدی حسینی ]
ای داد بیداد
مگه آتیش و میخ در میره از یاد
در سوخته خونه روی تو افتاد
ای داد بیداد

ای وای از این در
تو رو بی‌هوا زد توی کوچه نامرد
دیگه صورت و زیر چشمات ورم کرد
ای وای از این در

تو خونه رو لب‌های ما دیگه لبخند نیومد
چرا خون سینه‌ت از اون روز دیگه بند نیومد

شده درد تو اضافه چرا؟
رو بازوت رد غلافه چرا؟


در وسط کوچه تو رو می‌زدند، مادرم
کاش به‌جای تو مرا می‌زدند، مادرم

تو رفتی از حال
داری میری از خونه‌مون بعد نُه سال
قرار ما شام غریبون تو گودال
تو رفتی از حال

آه از جسارت
لباسی که دوختی براش میشه غارت
میره زینب قد خمیده اسارت
آه از جسارت

توی قتلگاه ندید مادرو
دوازده دفعه کشید خنجرو

تشنه‌لب کربلا، وای حسینم حسین
رأس تو بر نیزه‌ها، وای حسینم حسین

نظرات