گم گشته‌ام در این راه، اَینَ بقیةَ‌الله؟

گم گشته‌ام در این راه، اَینَ بقیةَ‌الله؟

[ سید مهدی حسینی ]
گم گشته‌ام در این راه، اَینَ بقیةَ‌الله؟ 
از سینه‌ می‌کِشم آه، اَینَ بقیةَ‌الله؟ 

در روضه‌های ارباب، ما غصّه‌دار و بی‌تاب
گفتیم ناخودآگاه، اَینَ بقیةَ‌الله؟ 

ما اشتباه کردیم، از بس گناه کردیم
افتاده‌ایم در این چاه، اَینَ بقیةَ‌الله؟ 

در روضه‌های سقّا، شد ذکر نوحه‌های ما
وقت مصیبت ما، اَینَ بقیةَ‌الله؟ 

بی‌دست شد اباالفضل تا دست من بگیرد
هر روز و شب در این ماه، اَینَ بقیةَ‌الله؟ 
****
گر نخیزی تو زِ جا کار حسین سخت‌تر است
نگران حرمم، آبرویم در خطر است

نیزه‌زار آمده‌ام یا تو پُر از نیزه شدی؟ 
چو ملائک بدنت پُر شده از بال و پَر است

قامتِ خَم شده را هر که ببیند گوید
بی‌علمدار شده، دستِ حسین بر کمر است

دست از جنگ کشیدند و به من می‌خندند 
تو که باشی به‌ بَرَم باز، دلم گرم‌تر است 

اصغر از هلهله کردن، بدنش می‌لرزد
گر بداند که تو هستی کمی آرام‌تر است
****
جبرئیل است که افتاده زمین یا که تویی؟ 
چقدَر پیکر صدپاره‌ی تو پَر دارد

گر سرت را به زانو بکِشم می‌ریزد
سر تو بس که جراحات مکرّر دارد

به که گویم که علمدارِ رشیدم حالا
قامتی با قدِ یک طفل برابر دارد

نظرات