ای مدینه همه ی هستم رفت آفتاب حرم از دستم رفت در حرم نور دو عینم گم شد ماهتاب حَسَنینم گم شد حسنم صاحب اسرار شده گوشه ی خانه گرفتار شده تا سحر زینب من بیدار است خیره بر میخ در و دیوار است (مادر من، ای غریبم) 4 كودكانم ز غم افروخته اند دیده بر اشك علی دوخته اند كار من گریه ی هق هق بنگر خانه را آینه ی دق بنگر ای كتاب همه اسرار علی بی تو لرزان شده گفتار علی بی تو یا فاطمه حیدر چه كند در غمت ساقی كوثر چه كند (مادر من، ای غریبم) 4