آفتاب یا علی بوتراب یا علی

آفتاب یا علی بوتراب یا علی

[ حاج مجتبی روشن روان ]
آفتاب یا علی، بوتراب یا علی 
پشت در، در می‌زند فُکُُّ‌ الباب یا علی

یا علی...

به ذره گر، نظر لطف بوتراب کند
به آسمان آسمان رَود و کار آفتاب کند 

گر یک نظر به‌سوی منِ بی‌نوا کند
دستم گرفته پادشه ماسوا کند

انگشتری که ملک سلیمان بهای اوست 
دینار به سائلی به خجالت عطا کند

*****

در انبوه شغالان غیر شیر نر نمی‌ماند
کنار مصطفی جز فاتح خیبر نمی‌ماند

علی چون مرد میدان است گرچه یکّه و تنهاست
میان لشگر انبوه دشمن درنمی‌ماند

علی آتشفشان کارزار خیبر و بدر است
شبیه عده‌ای در زیر خاکستر نمی‌ماند

اگر چه قلعه دلگرم است در خود مرهمی دارد
ولی حیدر به اذن الله پشت در نمی‌ماند

بگو لاسیف تا که ذوالفقار آماده‌تر گردد
به وقت لافتی سرها روی پیکر نمی‌ماند

امیرالمؤمنین یعنی علی ابن ابی‌طالب 
به غیر از او وصی‌ای بعد پیغمبر نمی‌ماند

علی از مردم دنیا غمی سنگین به دل دارد
اگر زخمش مداوا هم شود دیگر نمی‌ماند

علی آن روز دستش بسته بود اما دو چشمش نه
خودش می‌دید دیگر سوره‌ی کوثر نمی‌ماند

علی یک روز می‌آید ولی دستان او باز است
دگر حرفی میان صحنه‌ی محشر نمی‌ماند

علی جانم علی جان

یا علی...

نظرات