نگاهم بر در ، زمان جان دادن کجایی ای بی سر ، بیا حسین من نگاه آخر نرفته از یادم ببین که از دوری تو جان دادم ای حسین جانم تماشا دارد ، کبودی رویم تو دیده ای اصلا ، سپدی مویم خودم تن بی سرت بغل کردم ز پهلویت نیزه را در آوردم ای حسین جانم تمام عمرم ، پرده نشین بودم ولی چهل منزل ، زارو حزین بودم شدم گرفتار کوچه وبازار به روی ناقه مقابل انظار ای حسین جانم دم پیری شد ، چه مجلسی جایم نموده چشمانت، کجا تماشایم؟! به سمت تشت طلا که چرخیدم لب تورا دست خیزران دیدم ای حسین جانم ghasemnemati_ir@