عزيزِ از سفر رسيده / بگو رگاتو كى بريده ۲ دمِ سحر ، مياى با سر / به ديدن قدِ خميده ۲ لحظههاى سخت مردنم اومدى براى بردنم تا همينجا هم بدونْ بابا تازيانه ها آوُردنم (آخ بابا٣) سر تو بوى نون گرفته / طفل گرسنه جون گرفته ۲ تا ديدمت ، بوسيدمت / ببين لبامو خون گرفته ۲ تو رو نيزهها با سر بابا من رو ناقه در به در بابا هم به اين سه ساله هم به تو بد گذشته اين سفر بابا (آخ بابا٣) تو مهمون رقيه هستى / چرا روى خاكا نشستى ۲ با اين گلو ، يه چى بگو / آخه چرا لباتو بستى ۲ توى طشت و روى نى سرت حرف مى زد براى خواهرت امشب اومدى و ساكتى خيزرون نداره دخترت (آخ بابا٣) منبع:موسسه ادبیات آیینی بیپلاک