شب شد و چشمام بی وقفه غم میباره شب شد و بازم عمه تا صبح بیداره شب شد و دلم بیقراره من نذاشتم،خاک بشینه،روی پرچم،و سفیدم گاهی با اشک،گاهی فریاد،بیرقت رو،میکشیدم تا امشب و باهات راه اومدم تا امشب و برات نفس زدم اما دیگه کم آوردم بابا حسین ، خیلی دوسِت دارم اومدی، خیلی دل تنگت بودم بابا اومدی، درد و دلهامو میگم حالا اومدی، فقط با سر اما تو که رفتی،من یه روزِ،خوش ندیدم،جونِ بابا مثل عمه،مثل مادر،قد خمیدم جونِ بابا شوق توعه ، که زنده ام هنوز قلبم پره،از آهِ سینه سوز اما دیگه کم آوردم بابا حسین ، خیلی دوسِت دارم منبع:کانون نغمه پردازان جواز نوکـــــری