دیدی بابایی آخرش بهم رسیدیم از سر و وضعمون مشخصه چی دیدیم کی میگه که دوری و دوستی خوبه بابا ما که به جزی بدی از این دوری ندیدیم کبودی تو دستام سوغات شهر شامه کابوس زجر و خولی هر روز جلو چشامه با لکنت زبونم هرجا میرم باهامه تو بازار دادن آزار بیحیا های مردم آزار ردش هست ضربهی دست ضربه دستی که راهمو بست دووم آوردم واسه دیدنت تو دنیا حالا بیا با هم دیگه بریم از اینجا بند2⃣ یادت میاد چه موهای بلندی داشتم سرم رو شبها روی شونه هات میذاشتم اما از اون شبی که رفتی از کنارم من تا حالا یه خواب راحتم نداشتم تو رفتی و دنیا روی سرم خراب شد به جای دست تو همسفرم طناب شد لباسای پارم واسهی من حجاب شد پرم سوخت معجرم سوخت توی آتیش موی سرم سوخت بریدم قد خمیدم خیلی حرفای بد شنیدم یه حرفه که منو عذاب میده همیشه به من بگو که معنیه کنیز چی میشه انجمن ادبی تکیه نوکری