انگاری تویِ کوچه

انگاری تویِ کوچه

[ حسین ایمانی(سحراشک) ]
انگاری تویِ کوچه 
بازم یکی زمین خورد 
دشمن دوباره هیزم
واسه سوزوندن آوُرد 

خاطراتِ قدیمیِ مدینه زنده شد وای
بازم یه مردِ دست‌بسته راهیِ کوچه شد وای

تو کوچه‌هایِ نیرنگ امامَمو کشیدن
به اشکایِ غریبیِ گلِ زهرا خندیدن 

واویلتا یا صادق /۲/
واویلتا /۳/ یا صادق

نافله‌یِ شبش رو
با بی‌رحمی شکستن
دستاشو با طنابِ ....
ظلم و بی‌شرمی بستن

کشوندنش با پاهایِ برهنه پشتِ مرکب
سوزوندنش با دشنام و کنایه مثلِ زینب

جیگرشو با زهرِ کاریِ کین سوزوندن 
غریبو به بقیعِ تاریک و غریب رسوندن 

واویلتا یا صادق /۲/
واویلتا /۳/ یا صادق 

کاشکی می‌شد بگیریم 
از مزارت سراغی
کاشکی می‌شد بیاریم 
برا قبرت چراغی

کاشکی می‌شد تو راهِ تو جونمونو ببازیم
برات آقا یه گنبدِ سبز و قشنگ بسازیم 

تویِ بقیع بگیریم مراسمی برا تو
با صدایِ بلند آقا گریه کنیم برا تو 

واویلتا یا صادق /۲/
واویلتا /۳/ یا صادق 


sehreashk@

نظرات