گشودی بال پرواز و غریب و بی‌صدا رفتی

گشودی بال پرواز و غریب و بی‌صدا رفتی

[ حاج مهدی سماواتی ]
(گشودی بال پرواز و غریب و بی صدا رفتی)۲
به گرمی در هوای سرد به سوی آشنا رفتی

شب میلاد مسعود رضا همراه یارانت
( گرفتی اذن دیدار در آغوش رضا رفتی)۲

به آسمان زد و چون نور بینهایت شد 
پرنده پر زد ازاین خاکدان و راحت شد

کسی که پاک و شهیدانه زندگی می‌کرد
عجیب نیست اگر لایق شهادت شد

شهید راه وطن گشت سید ابراهیم 
جهاد کرد و در آخر شهید خدمت شد

غلام بارگه آستان قدس رضا 
شب ولادت او راهی زیارت شد

شهادت آمد و بگرفت دستش را
(دعای خادم خان رضا اجابت شد2)

گاهی ناخن زند به سینه مادر
گاهی پیچان شود به دامن خواهر

باری از ما گذشت چاره اصغر 
به بنشانش شراره های چاه زهر 

یا بیا برش به جانب مقتل
حسین ...

(این کودک شش ماهه من تاب ندارد)۲
گهواره بتاب از تو علی خواب ندارد

(شرمنده از این بیش مکن مادر خود را)۲
من شیر ندارم پدرت آب ندارد

حسین...

(گله از نیزه دار و تیر دارم)۲
بیا پایین زنجیره شیر دارم

حسین...

علی جان دو دستم را بزیر آب بردم
حلالم کن نبودی آب خوردم

حسین...

نظرات