شنیدستم سلیمانی ز یک مور قبول تحفه کرد ای مرتضی پور من آن مورِ ضعیف و ناتوانم مرا از درگهِ لطفت نرانم تمام عشق را امروز دارم به سینه آه عالم سوز دارم خدارا شکر در بُستان عشقم دو مرغ عشق دستآموز دارم ********* جانِ زلف خورده پیچِ اکبرت جان آن خونِ گلوی اصغرت جان آن مردی که در خانه نشست جان آن مادر که پهلویش شکست ********* قنفذ از راه، از آن لحظه که آمد می زد جای هرکس که در آن روز نمیزد، میزد تازه میکرد نفس را و مجدد میزد وای از دست مغیره، چقَدَر بد میزد ******** تازیانه دنیامو ازم گرفت آتیش آرزوهامو ازم گرفت خدا لعنت کنه این مغیره رو مادرِ بچههامو ازم گرفت هیچجا اشکم اینچنین درنیومد کاری از دست کسی برنیومد صدای نالهشو آخر شنیدم میخِ در، همینجوری درنیومد هنوز یادمه حرم آتیش گرفت همهچی در نظرم آتیش گرفت در خونه را یهبار آتیش زدند ولی صدبار جیگرم آتیش گرفت حالا اونکه دست به دیواره، منم اونکه درد داره و بیداره، منم دستم از خجالتش درنیومد این وسط اونکه بدهکاره، منم ******* با تو خوشم با تو که دنیای منی با تو که قبل از متولد شدنم رفیق بابای منی با تو خوشم با تو که تو قلب منی با تو که نوکرات همه کفن میشن ولی خودت بی کفنی ******* کارِ دل از غم ارباب کشیده به جنون خواهرش روی تل افتاد به خاک هامون مادرش گوشهی گودال نشسته، محزون کفنی داشته خاک و کفنی داشته خون تا نگویند حسین بن علی بی کفن است دور از اهل حرم، چشم یَلِ ساقی بود دورِ خیمه قُرُق ِیک سپهِ یاقی بود به دل خیل یتیمان همگی داغی بود استخوانی اگر از سینهی او باقی بود آنهم از ضرب سُم اسب، شکن در شکن است ********* تو غریبی بی قراری، چه کنم؟ سر رو شونههات نذارم، چه کنم؟ کار دیگهای ازم برنمیاد من همین دوتا رو دارم، چه کنم؟ تو داری غصهی اکبر میخوری تو داری غم برادر میخوری دوتا نیزه هم دوتا نیزه ست، حسین دوتاهم تو نیزه کمتر میخوری بمونم رو نیزهها سر ببینم؟ یا کتک خوردن مادر ببینم؟ من پیش اینا خجالت میکشم بمونم، منو بی معجر ببینن کبودیای تنم دیدن داره یا طناب گردنم دیدن داره وسط یه عده نامحرم حسین تازیانه خوردنم، دیدن داره