شاد کن جانِ من که غمگین است رحم کن بر دلم که مسکین است نجفِ اوّلم به دل گفتم آن که شامت کند سحر، این است ای جانِ عالَم قربانِ سلطانِ ایوانِ نجف عاشق شد هر کس در عمرش شد یک بار مهمانِ نجف حسرت انبیاء شأنِ والای دربارِ نجف فردوسِ بَرین نجف، قلب زمین نجف ای قبلهگاه حضرت روحالامین نجف پایتختِ شیعهی امیرالمؤمنین نجف یا حیدر، یا حیدر... وقت مُردن، وصال شیرین است وصل تو آرزوی دیرین است روی بنمای تا نظاره کنم کآرزوی من از جهان این است یَمُت یَرَنی خواندی و از شوقش دل در شعف است شیعه تا لحظهی مرگش در راه تو جان به کف است مَأمَنِ روح هر شیعه بیتردید شهر نجف است ای جانِ جهان علی، ای بیکران علی روز قیامت اسم تو خطِّ اَمان علی ای گوهرِ دلِ همهی شیعیان علی