ای اهل حرم

ای اهل حرم

[ حاج عبدالرضا هلالی ]
رخصت بده از داغ شقایق بنویسم
از بغض گلوگیر دقایق بنویسم
می‌خواهم از آن ساقی عاشق بنویسم
نم‌نم به خروش آیم و هق هق بنویسم

دلخون شد و از معرکه دلدار نیامد
(ای اهل حرم میر و علمدار نیامد) ۲

در هر قدمت، هر نفست جلوه‌ی ذات است
وصف تو فراتر ز شعور کلمات است
در حسرت لب‌های تو لب‌های فرات است
عالم همه از این‌همه ایثار تو مات است

از علقمه با دیده‌ی خون‌بار نیامد
(ای اهل حرم میر و علمدار نیامد) ۲

سقا تویی و اهل حرم چشم به راهند
دل‌ها همه مست رجز گاه به گاه اند
هر‌چند تو بودی و عطش بود و جراحت
دلواپس طفلان حرم بود، نگاهت

سقای ادب جلوه‌ی ایثار نیامد
(ای اهل حرم میر و علمدار نیامد) ۲

انگار که در علقمه غوغا شده آری
خون‌بارترین واقعه برپا شده آری
در بزم جنون نوبت سقا شده آری
دیگر پسر فاطمه تنها شده آری

این قافله را قاقله سالار نیامد
(ای اهل حرم میر و علمدار نیامد) ۲

ای علقمه از عطر تو لبریز برادر
ای قصّه‌ی دست تو غم‌انگیز برادر
بعد از تو بهارم شده پاییز برادر
برخیز حسین آمده برخیز برادر

عبّاس‌ترین حیدر کرار نیامد
(ای اهل حرم میر و علمدار نیامد) ۲

نظرات