
رسیده خزان حرم برو ای جوان حرم کنون که خمیده ام ز تو دل بریده ام ای دار و ندارم رفتی از مقابل دنبالت نگاهم غرق خون شده این دل کن نظری به ما علی حیدر کربلا علی تربته شفا حسین ساکن کربلا حسین به خون دست و پا میزنی پدر را صدا میزنی رمق رفته از پا شدی ارباً اِربا با خونت گرفتی خاک کربلا را از کامت در آرم این خون لخته ها را مرا بزن صدا علی حیدر کربلا علی رسیدم به غمخانه ات دلم گشته هم خانه ات به جوش و خروشم علم روی دوشم ای نامت برابر با آیات قرآن دستم را گرفتی تا گفتم حسین جان تربته شفاء حسین ساکن کربلا حسین