رزق قلمم الهی از قلم نیفته

رزق قلمم الهی از قلم نیفته

[ امیر برومند ]
رزق قلمم الهی از قلم نیفته
حیفه گذرم حوالی حرم نیفته

هر موقع گرفتار شدم اسمتو بردم 
از خدا می‌خوام عادتش از سرم نیوفته

هر کسی فقط یه لقمه از خان کرم خورد 
لحظه های زندگیش توی تکیه رقم خورد

(این از اثر دعای خیر مادرم بود )۲
آخرش سرم به سنگ مرمر حرم خورد 

(هی درد و بلات به سرم، به سرم به سرم به سرم)۲
(مهربون تر از مادر و پدرم، پدرم پدرم پدرم  )۳


به ابی انت و امی یا اباعبدالله..

نظرات