خوش به حال آفتاب صبح تا شب میتابه رو قبرای خراب خوش به حال آفتاب میذاره سرش رو رو خاک بقیع وقت خواب اگه ایوونی بود صبح تا شب توی بقیع مهمونی بود اگه ایوونی بود دَم مغرب تو بقیع مرثیهخونی بود اگه ایوونی بود دور تا دورِ حرم موج چراغونی بود افسوس که اینا خیاله، یه خیال قشنگ پس کی تو بقیع میبینم یه حال قشنگ پس کی از بقیع میارن یه شال قشنگ اونجا میبینم یه تحویلِ سالِ قشنگ اللهم عَجّل لولیک الفرج... خوش به حال آسمون میتونه بقیع رو از دور یه دل سیر ببینه خوش به حال آسمون هر موقع دلش بخواد میاد کنار قبر مادر میشینه به بقیع مینازیم اگه آقامون بیاد چه حرمی میسازیم به بقیع مینازیم ما کبوتریم و دنبال پر پروازیم به بقیع مینازیم شنبهها سفره برا اُمُّ البنین میندازیم ایوون میسازیم شبیه ایوون نجف وصلش میکنیم نماز رو به اذون نجف ای کاش که خدا صدامو برسونه نجف شاید که تو بقیع بباره بارون نجف اللهم عَجّل لولیک الفرج... خوش به حال مدینه اینقده گوهرو داره میون سینه خوش به حال مدینه حتی اسمشم یه جوره که به قلب آدما میشینه میدونم خوشحال نیست هرچقدرم که غریب باشه مثل گودال نیست میدونم خوشحال نیست تو بقیع که زیر اسبا یه تنِ پا مال نیست میدونم خوشحال نیست تو بقیع که صحبت از دزدیدن خلخال نیست اما توی کربلا به دختر چی گذشت بابامو بده... زیرو رو شدی، پشت و رو شدی چهجوری با مادرت رو به رو شدی بیهوا زدن جلو خواهر تو با کف پا زدن ای حسین من،ای حسین ای حسین ای حسین من...