
(خورشید از ایوون نجف طلوع، غروب میکنه 2 حلاوتِ عشقِ تو، تو سینه رسوب میکنه وقتی که اسم تو میاد حالمو خوب میکنه) ۲ خنکیِ اسم تو یه عمره تو سینمه ولایت تو ریشهی اصول دینمه اذون روز اوّل و تلقین آخرم خدا میدونه که لحظههای شیرینمه تلقینمه اسم علی، تسکینمه اسم علی مظهر عجائبی که میبینمه اسم علی حرز منه اسم علی، روح تنِ اسم علی میرسه به گوش عالم از مأذنه اسم علی الحمدلله باهاتم، الحمدلله باهامی سؤال نمیخواد هزاران بار میگم علیٌ امامی علیُ علیُ علیُ علیُ اِمامی حق، حق، حق، حق نِعمَ الامامی علیُ علیُ علیُ علیُ اميري حق حق حق حق نعم الامیری