خستگی از بدنت می‌ریزه

خستگی از بدنت می‌ریزه

[ محمد کمیل ]
خستگی از بدنت می‌ریزه 
داره نیزه ز تنت می‌ریزه 
مگه گودال چقد جا داره
یه لشکر داره سرت می‌ریزه 

سید مظلوم حسین جان...

همه منتظرن، مادرش برسه
کاش صدای برادر به خواهرش برسه

دست قنفض اگه، به سرش برسه
آخ خدا به داد موی دخترش برسه

مونده روی زمین، پیکر تو رها
السلام علی من دفن اهل قری

خواهرت اگه نیست، رفته شام بلا
ریگ و رمل بیابون برات گرفتن عزا

سیدنا الغریب، سیدنا العطشان
سیدنا المظلوم، حسی حسین حسین 

شب جمعه‌است به سرازیری باب القبله

نظرات