(حسين من، غريب بی کفن)۲ همش غمت رویِ، دل شکستمه ببین که پیرهنت، هنوز تو دستمه نشد به پیکر تو سایهبون بدم نمیتونم منم، تو سایه جون بدم منو میکشه، یاد پیکرت منو میکشه، زخم حنجرت منو میکشه، خشکیه لبت منو میکشه، جسم بی سرت یه سال و نیمه کار خواهر تو گریه است یه سال و نیمه فکر حنجر بریدم یادم نمیره دیدمت میون گودال یادم نمیره نیزه از تنت کشیدن حسین من، غریب بی کفن... یه سال و نیمه که، باهامه این عزاب دیدم سر تو رو، تو مجلس شراب با چوب خیزرون، لبت رو پاره کرد یکی به دخترت، با دست اشاره کرد منو میکشه، گریهی رباب منو میکشه، مجلس شراب منو میکشه، کار حرمله که ریخت رو زمین جلوی چشمم آب برای دست بچهها، طناب آوردن شبیه پیرهن تو، معجرم رو بردن سکینه و رقیه و رباب تو بازار به جا تموم بچهها، کتک میخوردند حسین من، غریب بی کفن...