داغ دارم جگر ندارم که، غیر گریه هنر ندارم که
تبلیغات

داغ دارم جگر ندارم که، غیر گریه هنر ندارم که

[ حاج علی اکبر زادفرج ]
داغ دارم، جگر ندارم که
غیر گریه هنر ندارم که

باغ‌های مدینه مال من است
از بیابان خبر ندارم که

پشت اسبش دویده‌ام خیلی
من که پای سفر ندارم که

این گل سرخ چیست روی سرم؟ 
من که سنجاق سر ندارم که 

آتش خیمه گیسویم را بُرد
جز همین مختصر ندارم که

دختران دمشق می‌گویند:
من یتیمم، پدر ندارم که 

من تو را از یزید می‌گیرم
یک پدر بیشتر ندارم که
****
جان من باز بر لب آمده‌ای
آفتابا چرا شب آمده‌ای؟

لِه شدم مثل یاس پژمرده
صورتم شد کبود و خون‌مُرده

دختری از خرابه رد می‌شد
گفت با خنده: او لگد خورده

مثل مادربزرگِ خود زهرا
بازویم را غلاف آزرده

این زبانم زِ بس که می‌گیرد
آبروی مرا پدر بُرده

به لباسم چقدر خندیدند
به غرورم چقدر برخورده

بی‌خیال ای پدر کسی اصلاً
دخترت را کنیز نشمرده
****
تو را آورده‌ام این‌جا که مهمان خودم باشی
شب آخر روی زلف پریشان خودم باشی

از این پنجاه سال تو سه سالش قسمت من شد
یک امشب را نمی‌خواهی پدرجانِ خودم باشی؟

من از تاریکی شب‌‎های این ویرانه می‌ترسم
تو را آورده‌ام خورشیدِ تابانِ خودم باشی 

پدر نزدیک بود امشب کنیز خانه‌ای باشم
به تو حق می‌دهم پاره گریبانِ خودم باشی

سرت را وقت قرآن خواندنت بر تشت کوبیدند
تو باید بعد از این قاری قرآنِ خودم باشی
****
جارو زدم بابا خونه‌مو با این موهام 
منّتی بذار امشب، پا بذار روی چشمام 

تو دلم غم هجرونه
تو چشمام نمِ بارونه 
یكی اشكه، یكی خونه 

بابام داره میاد، موهام پریشونه
چشمام مثل دلم یک کاسه خونه
****
به جرم این‌ که ندارم پدر زدند مرا
شبیه مادرتان پشت در زدند مرا 

خبر نداشتم این‌ها چقدر نامردند
خبر نداشتم و بی‌خبر زدند مرا

مگر به یاد که افتاده‌اند دشمن‌ها؟
که بِین این همه زن بیشتر زدند مرا 

زدند مادرتان را چهل نفر یک‌بار 
ولی چهل منزل صد نفر زدند مرا 
****
دشت و شب و طفل نابلد واویلا
گر زجرِ حرامی برسد واویلا
از صاحب روضه معذرت می‌خواهم
پهلوی رقیّه و لگد واویلا

شمع عمرم داره سوسو می‌زنه
ما رو هِی دشمن بدخو می‌زنه
حرمله خبر داره که سیّده‌ام
لگداشو سمت پهلو می‌زنه 
****
تو خودت خبر داری با چه مشکلی
از تو بازار و تو کوچه رد شدم
خیلی چیزا یاد گرفتم این روزا
وضوی جبیره هم بلد شدم

آره این‌جا بود که ما رو می‌زدن
دقیقاً کنار نیزه رو‌به‌روت
تا اومدم بگم عمو کجاست
یکی سیلی زد و گفت: اینم عموت!

نظرات