به سجود آمدهاى یا که عمودت زدهاند؟ یا خجالتزدهاى، بَه که چه زیبا شدهاى مادرت آمده یا مادرِ من آمده است با چنین حال به پاى چه کسى پا شدهاى؟ نیزهزار آمدهام یا تو پُر از نیزه شدی؟ چو ملائک بدنت پُر شده از بال و پَر است به تو از فاصلهی یک قدمی تیر زدند قد و بالای رَسا هم سببِ دردسر است تیرباران که شدی یادِ حسن افتادم دستت افتاد زِ تن، فرق تو شقّ القمر است دست از جنگ کشیدند و به من میخندند تو که باشی به بَرَم، باز دلم گرمتر است پدرم از نجف آمد، تو هم از خيمه بيا كن خلاص از غم حسرت، دل غمپرور من حسرتم بود بیاید به بَرَم اُمِّ بنين مادرت فاطمه آمد عوضِ مادر من **** دامنکشان رفتی، دلم زیر و رو شد دلم زیر و رو شد، دلم زیر و رو شد چشم حرامی با حرم روبهرو شد حرم روبهرو شد، حرم روبهرو شد بیا برگرد خیمه ای کس و کارم منو تنها نگذار ای علمدارم علمدارم، علمدارم آب به خیمه نرسید فدای سرت فدای سرت، فدای سرت حسین قامتش خمید، فدای سرت فدای سرت، فدای سرت یا قمر العشیره، مولانا اباالفضل...