ای مهربون‌تر از بارون و دریا سلام

ای مهربون‌تر از بارون و دریا سلام

[ علی کبیری ]
ای مهربون‌تر از بارون و دریا سلام
سوره‌ی طاها سلام، پدر زهرا سلام

گرمه پشت آسمون به تو
تکیه‌گاه دست ذوالفقار
روضه‌خون به گنبده برات
ای همیشه مرد بی‌قرار 

مدینه امشب بخدا برا شفات رو می‌زنه 
رو بستر مصیبتت، فاطمه زانو می‌زنه 

یا رسولَ الله، یا نبیَ الله
یا اَبَا القاسم، یا رسولَ الله... 


افتادی از نفس با روضه‌های علی
با گریه‌های علی، روی پاهای علی

انگاری می‌بینی دخترت
بین دود و بین آتیشه 
حوریه میفته پشت در
جسم فاطمه کبود می‌شه 

با دست بسته می‌کِشن 
علی رو بین کوچه‌ها
فاطمه فریاد می‌زنه
فضه بیا فضه بیا

یا رسولَ الله، یا نبیَ الله
یا اَبَا القاسم، یا رسولَ الله...


از این مدینه باز، صدای غم شد بلند
می‌باره بارون یه بند، مِهرتو از ریشه کَند

دست بیعت سقیفه تا
دست بیعت علی رو بست
تازیانه زد به فاطمه 
پهلوهاشو با لگد شکست

درآوردن تو کوچه‌ها
گریه‌ی آسمونا رو
با غلاف شمشیر زدن
به قصد کشتن زهرا رو

نظرات