ای مهربان‌تر از پدر و مادرم حسین

ای مهربان‌تر از پدر و مادرم حسین

[ مازیار طاولی ]
لطفی که کرده‌ای تو به من مادرم نکرد
ای مهربان‌تر از پدر و مادرم حسین

یادم نمی‌رود که همه عزتم تویی
من پای سفره‌ی تو شدم محترم حسین
 

حسین...

یا اباعبدالله آقای من... 

*****

فرموده تو اوج مصیبت
ما رَأیتُ اِلّا جمیلا
جوری بین مردم تشر زد
ابن مرجانه شده ذلیلا

چادرش روزیِ عالمو مرتب داده
چقده خدا بهش مقام و منصب داده
از طنین خطبه‌هاش یه عده فهمیدن که
ابوفاضل علمو به دست زینب داده

خواهر ابالفضل، همسفر اباالفضل
می‌گیره همش زیر بال و پر اباالفضل
یاور ابالفضل، سایه سر اباالفضل
یه تنه زینب کل لشکر اباالفضل

عمه جان یا زینب...

****

در ظاهر زن اما یه مَرده
رو منبر مشغول نَبَرده
جوری خطبه می‌خونه زینب
کوفه و شامو قبضه کرده

هر کی با حسینه با عقیله بیعت کرده
کسی که عِلمشو صرف این جماعت کرده
پیرمردا وسط همهمشون می‌گفتن:
مثل اینکه فاتح خیبره رجعت کرده

کوثره عقیله، یه گوهره عقیله
واسه‌ی رقیه مثل سپره عقیله
رهبره عقیله، دلاوره عقیله
چقده صداش شبیه حیدره عقیله

عمه جان یا زینب...

نظرات