لطفی که کردهای تو به من مادرم نکرد ای مهربانتر از پدر و مادرم حسین یادم نمیرود که همه عزتم تویی من پای سفرهی تو شدم محترم حسین حسین... یا اباعبدالله آقای من... ***** فرموده تو اوج مصیبت ما رَأیتُ اِلّا جمیلا جوری بین مردم تشر زد ابن مرجانه شده ذلیلا چادرش روزیِ عالمو مرتب داده چقده خدا بهش مقام و منصب داده از طنین خطبههاش یه عده فهمیدن که ابوفاضل علمو به دست زینب داده خواهر ابالفضل، همسفر اباالفضل میگیره همش زیر بال و پر اباالفضل یاور ابالفضل، سایه سر اباالفضل یه تنه زینب کل لشکر اباالفضل عمه جان یا زینب... **** در ظاهر زن اما یه مَرده رو منبر مشغول نَبَرده جوری خطبه میخونه زینب کوفه و شامو قبضه کرده هر کی با حسینه با عقیله بیعت کرده کسی که عِلمشو صرف این جماعت کرده پیرمردا وسط همهمشون میگفتن: مثل اینکه فاتح خیبره رجعت کرده کوثره عقیله، یه گوهره عقیله واسهی رقیه مثل سپره عقیله رهبره عقیله، دلاوره عقیله چقده صداش شبیه حیدره عقیله عمه جان یا زینب...