
از زهر کینه دارم میسوزم مادر بیا ببین، تو حال و روزم شد قاتل من از کینه همسر مادر بیا ببین حالم رو مُضطر۲ نفس من افتاد به شماره میسوزم و قلبم شده پاره داره میریزه از دهن من روی حیاط حُجره ستاره نداره ام فضل وفا (واویلتا واویلتا )۲ بهم میخنده بیحیا (واویلتا واویلتا)۲ مادر بیا مادر بیا... طعنه شنیدم من از کنیزا مادر بیا ببین افتادم از پا مثل یه مرغی بالم شکسته مادر بیا ببین حالم رو خسته۲ شده خونهی من قتلگاهم بیکس و غریب و بیپناهم جون میدم و از زمونه سیرم بیا مادرم که چشم به راهم منم سلالهی رضا (واویلتا واویلتا)۲ میسوزم از زهر جفا (واویلتا واویلتا)۲ بابا بیا بابا بیا... مادر بیا مادر بیا... آتش گرفت از زهر جگر من اما نرفت روی نیزه سر من بودم روی بام خونه سه شب اما نشد تنم پامال مرکب به بدن من نشد جسارت انگشتر من نرفت به غارت زیر نور مستقیم خورشید ازم کفترها کردند حفاظت۲ منم سلالهی رضا (واویلتا واویلتا)۲ شد کاظمینم کربلا (واویلتا واویلتا)۲ **** بُرون حُجره همه پای کوب و دست افشان میان حجره یکی دست و پا میزد