اربا اربا شدی و دست و پا گم کردم علی

اربا اربا شدی و دست و پا گم کردم علی

[ حاج موسی رضایی ]
اربا اربا شدی و دست و پا گم کردم علی
با دلی که شده خون دور تو می‌گردم علی

قطعه قطعه شدی ای حضرت پیغمبر من
پهلوی زخمی تو شد شبیه مادر من

پاشیده شد تنت علی
رگ‌های گردنت علی
چقدر به هم ریخته شدی
چطوری کشتنت علی؟

حیدر کربلای من
درد منو و دوای من...
****
چجوری جمع بکنم این تن در پر شده رو
تا حرم می‌برم این پیکر بی‌سر شده رو

نمیتونم پاشم از پای تن در هم تو
از نفس افتاده‌ام پای غم و ماتم تو

بلند شو حالم رو ببین
که افتادم روی زمین
جوون من بمون برام
شد آرزوم فقط همین

حیدر کربلای من 
درد منو دوای من...
****
ما منظم شدی و نیزه ها مونده به تنت
تا بابات زود بمیره با عجله هی زدنت

خاک صحرا عزیزم شد کفن پیکر تو 
زخمی کینه شده تا زیر ابرو سر تو 

اونکه عذاب شده منم
خونه خراب شده منم
اونکه شکسته شد تویی
اون که کباب شده منم

حیدر کربلای من 
درد منو دوای من...
****
نمیشد حداقل طبق شریعت بکشند؟
مگه میشه کسی رو این همه ساعت بکشند

بهتره پا نکشی این همه غوغا نکنی
اگه می‌خوای پامو به مقتل خون باز نکنی

وقت جدا شدن که نیست
رفتی و دست من که نیست
اشاره می‌کنی نیا
قتلگاه جای زن که نیست

کشته‌ی کربلا حسین
خسته‌ی نیزه‌ها حسین

نظرات