احساس مادری به همین شیر دادن است امّا رباب ندارد، چه فایده؟ داغ تو سنگینه، گریه که میکنم میگن: گریه نکن حرمله میبینه درد من اینه، درد من اینه چهطور گریه نکنم؟ خب مادرم! چهطور غصّه نخورم برا اصغرم؟ زبون وا نکرده بود گل پَرپَرم حرمله خدا ازت نگذره رو نیزهای که دستته سر علیاصغره لالایی میخونم پای نِی تا صبح میمونم پای نِی مراقبم نیفته سرت اصلاً نترس اینجاست مادرت قندِ عسلِ مادر... **** دلم پُر از درده گمون کنم روزای خوبمون دیگه برنمیگرده دنیا نامرده، دنیا نامرده چهجور زندگی کنم با غصّه و غم؟ چهجوری زار نزنم برای پسرم؟ غریب کشتنت آخه علیِاصغرم بعد تو خواب به چشمم نمیاد منتظرم بمون که من عمر نمیکنم زیاد رفتی خیلی شکسته شدم از این دنیا خسته شدم آرزو دارم که بمیرم باز تو رو تو بغل بگیرم لالایی میخونم پای نِی تا صبح میمونم پای نِی مراقبم نیفته سرت اصلاً نترس اینجاست مادرت قندِ عسلِ مادر... یا اباعبدالله آقای من...