
آن زهرهایی که ماه به مهرش منورست دردانهی پیمبر و زهرای اطهرست بر تارک زنان جهان، تاج افتخار بر گردن عروس فلک عقد گوهرست بانوی بانوان جهان، سرور زنان درج عفاف و عصمت کبرای داورست اُمُنا زهرا... او را پدر، رسول خدا، صدر کاینات او را علی، ولی خداوند همسراست خونی که داد سرور آزادگان حسین مرهون حسن تربیت و شیر مادرست خواندش پدر به ام ابیها که نور او فیض نخست و صادر اول ز مصدرست تا روزگار بوده و تا هست پایدار عرش خدا، ز زهرهی زهرا منورست زین رو ز نور اهل کسا نام فاطمه در گفتهی خدای تعالی مکرر است اُمُنا زهرا... شه بانوی حجاز، ولی کار خانه را با فضهی کنیز، شریک و برابرست اُمُنا زهرا...