امان امان ای امان از این جدایی

امان امان ای امان از این جدایی

[ مرتضی پارسا ]
امان امان، ای امان از این جدایی 

بسترم در آفتاب و آفتابی در حجابم 
من چگونه آب نوشم، آب‌‌آور کرده آبم 

ای حسین من کجایی؟ دیدن زینب نیایی
از جدایی سوختم من، ای امان از این جدایی

ای حسینم، نور عینم، ای حسینم نور عینم...

گرچه امشب تک‌درختِ آرزویم زد شکوفه 
کی رَود از خاطر من، خاطرات شام و کوفه 

گوشه‌ی ویرانه رفتم، مجلس بیگانه رفتم 
شمع بزم عشق بودم، لِیک بی‌پروانه رفتم 

ای حسینم، نور عینم، ای حسینم نور عینم...

آن آرزوی مرگ که بعد از حسین داشت 
امشب اجابت از سرِ بشکسته می‌شود

نظرات