کاش ای آتش بسوزی در شرار قهر حق

کاش ای آتش بسوزی در شرار قهر حق

[ علی کرمی ]
کاش ای آتش بسوزی در شرار قهر حق
هُرم تو بر صورت زهرا چرا افتاده بود؟!
...
خونه‌م از دوده‌ی هیزما پُره
نفس آدم توی دود می‌بُره
من همون فاطمه‌ام، پیر نشدم
صورتی که می‌سوزه ...
...
مثه دخترت پُر از تب اومدی
بابایی چه نامرتّب اومدی
تو که می‌دونی که خوب نمی‌بینم 
آخرش گذاشتی و شب اومدی

اونی که نتونه پا شه، چه کنه؟!
اون‌که تُو خرابه جاشه، چه کنه؟!
عمّه می‌گفت که بخواب ولی بابا
اونی که گرسنه باشه، چه کنه؟!
...
ز خانه‌ها همه بوی طعام می‌آمد
ولی به جان تو بابا گرسنه خوابیدم

نظرات