لشگریان خیره سر، چند نفر به یک نفر؟ زهرا میکند نظر، چند نفر به یک نفر؟ واویلا، واویلا ... دست و پا میزدی، نیزه میزد سنان سمت تو میدوید زینب به سر زنان (صدا پیچید در عالمین اَلشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَى صَدراِلحُسِین)۲ ماه نیزه نشین افتاده پیکرت عریان روی زمین حسین واااای ... اباعبدالله، اباعبدالله ... کُشتهی کربلا، ای ماه لاله گون پیش چشمم شدی، بی سر غرقِ در خون سرت، افتاده دست به دست بمیرم پهلوهات، زیر نعلا شکست چرا افتادی از نفس بال و پر میزنی انگاری تو قفس اباعبدالله، اباعبدالله ... حسین، حسین ... سلام ای بی کفن، در زیر آفتاب سلامتو نداد، جز با شمشیر جواب چرا بدجوری کشتنت افتاده دست زجر کهنه پیراهنت نگو به جای خواهرت نیزهها میزنند بوسه به حنجرت حسین، حسین ...