پسر فاطمه آن کس که دلم زنده از اوست دل ما نه که دل فاطمه هم زنده از اوست بوسه بر لعل لب آنکه چنین گفت لوا جان به قربان کریمی که کَرم زنده از اوست به همان خاک غریبانه ی قبرش سوگند بی حرم هست ولی هرچه حرم هست از اوست سینه زن گرچه ندارد به بقیع اش اما به خدا زمزمه و نوحه و دم زنده از اوست از علمدار بپرسید علم زنده از اوست ای غریب شهر پیغمبر حسن شاهد مظلومی حیدر حسن قصه ی عمر تو باشد دردناک یا امام مجتبی روحی فداک بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا