وقتی تو رو رو دست گرفتم توی دلم همش میگفتم ایشاالله که جواب میگیرم برات یه قطره آب میگیرم بعد سه چهار روز التماسو از چشمای رباب میگیرم جواب میگیرم امّا یه تیر من رو جواب کرد آرزو هامون رو خراب کرد نمیدونم چجوری زد که، گلوت و آب کرد نه که از حنجره چیزی نمونده که حتی از سرت چیزی نمونده برای مادرت چیزی نمونده لای لای علی لای لای علی عزیزم تو رو زیر عبا گرفتم ببین چطور عزا گرفتم خدا میدونه ترسم اینه که مادرت رباب ببینه بی هوا کشتنت عزیزم شبیه محسن تو مدینه، رباب نبینه هی میرم و هی برمیگردم میدونی بابا چیه دردم تو بغلم جون دادی و من نگاه میکردم درست تو همیشه سربلندی کاشکی تو گریهی بابات نخندی چشمات رو با دست خودت ببندی