بسوز ای دل ای دل

بسوز ای دل ای دل

[ حسین محمدی ]
بسوز ای دل ای دل ، که منزل به منزل 
رسیده به ساحل ، سفینه‌ی عشق

پاشید سینه‌زن‌ها ، بریم کربلا تا
سرا رو بذاریم ، به سینه‌ی عشق

رسیده از راه حسین
پشت سر شاه حسین
زهرا میگه آه حسین

قافله‌سار اومد
دلبر با دلدار اومد
همراش علمدار اومد

رقیّه رو دوش علمدارِ
میگه رباب تو گوش شیره‌خواره
خدا عمو جون نگه داره

(غریب حسین)6

عجب کربلایی، عجب خیمه‌هایی
که بوی جدایی، میاد از حرم

داره میگه خواهر، می‌ترسم برادر
می‌ترسم که بی تو از اینجا برم

امروز پیش محرما 
با عزت و احترام 
از ناقه پایین میام

فردا که بی یارم و
 رفته علمدارم و
 راهی بازارم و

نگو سرت رو نیزه‌ها میره
نگو که شام جونم می‌گیره
رو دست من رقیّه می‌میره

(غریب حسین)

نظرات