هرگرفتاری سراغ آستانش را گرفت

هرگرفتاری سراغ آستانش را گرفت

[ حسین طاهری ]
هر گرفتاری سراغ آستانش را گرفت
رزق و روزیِ تمام خاندانش را گرفت

خوش به‌حال سائلی که سائلِ عبّاس شد
خوش به‌حال آنکه از عبّاس نانش را گرفت

روز محشر دست‌هایش دست‌گیری می‌کند
دست خود را داد دست دوستانش را گرفت

هیچ‌کس اندازه‌ی عبّاس شرمنده نشد
کربلا بدجور از او امتحانش را گرفت


*****
قیامتی شده کنار علقمه
فاطمه اومده برید کنار همه

الهی عباست بمیره مادر
نیزه به پهلوهات نگیره مادر

شرمندمو از شرم، خونی شده اشکم
مادر حلالم کن که پاره شد مشکم
 
حالا که اومدی مادرِ قد کمون
حسین داره میاد یکم دیگه بمون

باید ببینه من سرم رو پاته
بازهم یکی از پسرات همراته

حالا که روضه شد روضه‌ی مو به مو
دست رو شونم بذار یه یا علی بگو

رو گونه جای دست اون بی‌دین بود
بشکنه دستش چقدر سنگین بود

نظرات