نزدیک سه ساعت میدادن عذابت دست نحسِ قاتل با خون کرد خضابت نزدیک سه ساعت، سختی میکشیدی طعم نیزهها رو تو گودال چشیدی ای مظلوم حسینم... از دنیای بی تو سیر شد دیگه زینب توی اون سه ساعت، پیر شد دیگه زینب ای مظلوم حسینم... نزدیک سه ساعت، خون ریخت از سر و پات تو درد میکشیدی، میخندید به دردات با سنگ میزدن هِی، از نزدیک و از دور وای از سنگی که خورد، تو پیشونی بدجور ای مظلوم حسینم... **** آه ریّان! پشت اسمش بنویس عطشان آه ریّان! بگو برگه برگه شد قرآن آه ریّان! میتونی بهش بگی عریان شیب گودال و شاهِ بیردا وا محمدا، وا محمدا عمّهجان رو به مدینه زد صدا وا محمدا، وا محمدا ریّان ابن شبیب! جدّمونو غریب گیر آوردن ریّان ابن شبیب! آبو واسه حبیب دیر آوردن تو شیبِ گودال سرازیر شد حسین پیر شد، حسین پیر شد آخ تَه گودال زمینگیر شد حسین پیر شد، حسین پیر شد بلا سر زینب آوردن سرو بردن، سرو بردن بچه یتیما کتک خوردن سرو بردن، سرو بردن مونده روی زمین پیکرِ تو رها السلام علی مَن دفنَ اهل قُری خواهرت اگه نیست رفته شام بلا ریگ و رمل بیابون برات گرفتن عزا همه منتظرن مادرش برسه کاش صدای برادر به خواهرش برسه دست قاتل اگه به سرش برسه آخ خدا به دادِ موی دخترش برسه