زود بود از پا بیفتی

زود بود از پا بیفتی

[ سیدرضا نریمانی ]
زود بود از پا بیفتی زود بود 
گوشه‌ای تنها بیفتی زود بود

ای یار با محبتم فاطمه
شرمندتم شرمندتم فاطمه

هربار تو رو که بی‌رمق میبینم
برمیخوره به غیرتم فاطمه

دنیا چه خاکی به سرم ریخته
به کل خونه گرد غم ریخته

تموم زندگی بهم ریخته
بلند شو زهرا

بخند بذار که من بازم روم‌شه
نگات کنم این دلم آروم‌شه

تو زندگی یه نوری معلوم‌شه
بلند شو زهرا, بلند شو زهرا

(یا فاطمه یا زهرا)۴

سوختم مث تو زهرا، سوختم
صبر کردم، صبر اما سوختم

پاشدی و چشمم که افتاد بهت
خودم دیدم چه حالی دست داد بهت

عزیز من خیلی جوونی هنوز
خمیدگی اصلا نمیاد بهت

باز جون میگیری آروم جونم
شفا میگیری خانوم خونه‌م

تنهام نمیذاری تو میدونم
دلت نمیاد

دلم میگه با اینکه بیماری
با اینکه از زمونه بیزاری

بچه‌هاتو تنها نمیذاری
دلت نمیاد، دلت نمیاد

(یا فاطمه یا زهرا)۴

سخت بود این صبر کردن سخت بود 
صبر پیش ظلم دشمن سخت بود

خونه‌م شده شبیه ویرونه‌ای
گلوم پره از بغض مردونه‌ای

از من ‌و از تو که گذشت اما کاش 
خاموش نشه چراغ هیچ خونه‌ای

ماهم یه روزی خونه‌ای داشتیم
گرمی آشیونه‌ای داشتیم

حیاط عاشقونه‌ای داشتیم
ولی نذاشتن

بنا نبود از زندگی سیرشی
هرچی شد از زمونه دلگیرشی

بمونیم و به پای هم پیر شیم
ولی نذاشتن، ولی نذاشتن

(یا فاطمه، یازهرا)۳

نظرات