
دم آخر بی تو چش من گریونه سفر سخته من ناتموم می مونه دید من و کشت آخر جدایی کارم تمومه رضا کجایی خواهر تو آخر از پا افتاد تو دیارغربت تنها جون داد حالا که خواهر از دیدنت محرومه تو بیا تا اینجا دیدن معصومه جونی برای سفر ندارم بیا که از تو خبر ندارم خواهر تو اومد دنبال تو ولی بی خبر موند از حال تو خواهر تو آخر از پا افتاد تو دیارغربت تنها جون داد واسهی معصومه شب اشکه امشب زیر لب می خونه چی کشیده زینب تموم لشکر دور برادر کنار گودال رسیده مادر یه بدن بی سر بین گودال خواهری که پیشش رفته از حال یجوریام انگار خیلی پیرم روی پای عمه از حال میرم ********