خونوادگی به تو وصلیم ما رو پایهی همین هستیم زیر منّتِ کسی نیستیم سرِ سفرهی اباالفضلیم بابِ حاجاته تهِ کراماته خاک پاش بودن مایهی مُباهاته نه تو کارش نیست، اصلاً این از محالاته آخه قمرِ بنیهاشمه و عموی ساداته ساقی اباالفضل من مشتاقِ تو یارِ عراقی اباالفضل محکومِ هر کسی به فراموشی امّا میرن همه فقط تویی باقی اباالفضل (اباالفضلیام الحمدالله)۴ هر دفعه که خالی شد دستم به ضریح تو گره بستم من یه حالی با تو دارم که اسم تو میاد وسط مستم دَم اباالفضله بازدم اباالفضله پسرِ حیدرِ محترم اباالفضله صاحب جود و ذوالکرم اباالفضله ستون خیمهگاه و صاحبعلَم اباالفضله مولا اباالفضل ما قطرهایم و حضرتِ دریا اباالفضل فرمانروای عالَمی و تحتِ امرِ فرماندهیِ زینبِ کبری اباالفضل (اباالفضلیام الحمدالله)۴