دامن آلوده و بار گناه آوردهام گرچه آهی در بساطم نیست آه آوردهام هر که بودم هر که هستم بر کسی مربوط نیست بر امامِ مهربانِ خود پناه آوردهام خستهی راهم غرق گناهم دامنِ آلوده و روی سیاه آوردهام بده پناهم بر امام مهربان خود پناه آوردهام بر امام مهربان خود پناه آوردهام بچه بودم اومدم حرم روی شونههای پدرم تو شلوغیا ضریحتو میدیدم توی ذهنمه خاطرهها اشک مردمو پنجرهها من کبوترت شدمو پر کشیدم از ته دلم میگم سلام آقا سایهی سرم سلام آقا من یه نوکرم سلام آقا نگاه کن خیس بارونم من ایستادم زیارت نامه میخونم آقا جونم آقا جونم